انــــــار

انــــــار میوه ی مادرم زهــــراست...

انــــــار

انــــــار میوه ی مادرم زهــــراست...

چه زود رفتی...

سه شنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۳۷ ق.ظ

به دنبال پیش نویس داستانی دارم سررسیدم را ورق می زنم. در یک صفحه متوقف می شوم و می خوانم:


***

 

درخت توت مسجد چند سال است که در ماهِ مبارک ثمر می دهد. توتِ بخشنده ای که کافی ست دقیقه ای بایستی و دستت را بگیری زیرش. لااقل دو سه تا توت می افتد توی دستت. دخترک عاشق توت است. شب ها به عشق توت های شیرین و چادر سفید کوچولویش، با ذوق و شوق، راهی مسجد می شود. زینب هم دارد اولین ماه رمضان عمرش را نوش جان می کند. وقت هایی که در مسجد سرم شلوغ است، می رود در آغوش بقیه و غریبی نمی کند. یکی از خانوم ها می گوید: "چه قدر خوش اخلاق و خوش خنده ست دخترت" به شوخی می گویم: به مادرش کشیده!

نماز را اقتدا می کنیم به حاج آقای هاشمی. سید نورانی و باوقاری که نفسش حق است. این را از نمازهایی که خیلی دل چسبند حدس می زنم. هر شب یکی دو حکمت مولا را شرح می دهد. بچه ها بعد نماز گوشه خلوتی پیدا می کنند و هول هول حکمت شب گذشته را حفظ می کنند. بعدِ سخنرانی هم حلقه می زنند دورم و بعد کلی "اول یکی دیگه بگه" و "خانوم هول شدم" شروع به خواندن می کنند. گاهی سخت گیری می کنم و گاهی نه. اسم شان را که در لیست می نویسم گل از گل شان می شکفد. کم کم همه مشتاق شده اند و مادرهایشان  و حتی حاج خانوم های مسن هم، گاهی حکمت ها را حفظ می کنند و با تاکید می گویند: "اسم منو نوشتی؟"

آخر برنامه وقت چای است. سینی بزرگ چای را می گذارند این طرف پرده. چای ها گاهی کم رنگ اند و گاهی پررنگ، گاهی دم نکشیده و گاهی جوشیده، گاهی شفاف و گاهی کدر، گاهی سرد و گاهی داغ؛ اما برای ما فرقی نمی کند. حبه های قند را در دهان می گذاریم و می گوییم: "چای درست کردن پسرا از این بهتر نمیشه!" و میان خنده هایمان چای را سر می کشیم...


***

 

دفترم خیس می شود

اشک هایم می چکند روی توت ها !

چه زود رفتی رمضان عزیز....

 

 

 


۹۷/۰۴/۲۶
انـ ـــار

نظرات  (۸)

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۱:۱۹ صـــا لــحـــه
انگار حال و هوای ماه رمضون با مسجد گره میخوره...

چه کارهای قشنگی هم توی مسجدتون می‌کنید
انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و ... فاولئک عسی ان یکونوا مهتدین :)
پاسخ:
بله برای ما که با خاطرات مسجد همراه شد
ولی به خاطر همین مسئولیتی که تو مسجد داشتیم، توفیق نشد زیاد برای افطار مهمان دعوت کنیم. 


این مسجد که ما امسال رفتیم خیلی باصفاست
بیشترش هم  به نظرم برمی گرده به روحانی و فرمانده پایگاهش که خیلی خاکی و خالص ان

۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۶:۰۷ عباس زاده
شرحش جالب تر است ...

آه رمضان
پاسخ:
شرحش جالب تر است؟! 

گمان نمی کنم
چقدر قشنک بود
یاد کلاسهایی که قبلا در مسجد محلمون داشتم افتادم
پاسخ:
کلاس های توی مسجد، همیشه به یادماندنی ترند... 
۲۶ تیر ۹۷ ، ۱۹:۳۶ پلڪــــ شیشـہ اے
:)
دلچسب بود.
ماه مبارک امسال برای من بیشتر از همه عمرم پر از حسرت بود.
التماس دعا
پاسخ:
ممنون

ان شالله زندگی و عمرمون خالی از حسرت و پر از برکت بشه. 
:)

افسوس که ایّام شریف رمضان رفت

سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت


انگار که سی پارۀ این ماه مبارک

از دست به یک بار چو اوراق خزان رفت


ماه رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ

فریاد که زود از سر این گلّه شبان رفت...


فکر کنم حاج آقای هاشمی را می شناسم. اما تا جایی که یادمه در مسجد ایشان از درخت توت خبری نبود!

پاسخ:
اگر واقعا مسجد مدنظرتون همین مسجد ما باشه، شاید ندیدن درخت توت طبیعی باشه
چون گوشه حیاط و به سمت ورودی خواهرانه و اگر کسی یک بار وارد مسجد بشه و مستقیم به سمت ورودی برادران بره درخت توت را نمی بینه. 

البته به نظر بنده، با توجه به شناختی که از شما دارم و دقت و حافظه ی فوق العاده ای که دارید بعید میدونم به این مسجد اومده باشید و درخت رو ندیده باشید! 
در نتیجه این حاج آقا هاشمی رو نمی شناسید!! 

اسم مسجد خاطرتون هست؟ 
یکی از ماه هایی که دوست ندارم تموم بشه.
پاسخ:
ولی تموم میشه.... 

ان شالله  از ماه مبارک بعد بیشتر استفاده کنیم. 
این جور که شما از حافظه بنده تعریف کردید، خودمم داره به خودم حسودیم میشه. چه برسد به دیگران! :)

مسجد جامع قدیمی داخل یک کوچه معروف به مسجد خان بود.
دو سال متوالی، هرسال یک بار نماز مغرب و عشاء آنجا بودیم. بار دوم همین اواخر اسفند 96 بود که بعد از نماز نیم ساعتی هم داخل مسجد با حاج آقا به گپ و گفت نشستیم.

با این حساب یا باید بپذیریم که حافظۀ من فوق العاده ضعیف است و یا باید مطمئن باشم که این حاج آقا، اون حاج آقا نیست...

پاسخ:
بله
چون مسجدی که منظور بنده بود، مسجد جامع نیست

ان شالله دفعه بعد، سری هم به مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام بزنید. 
آرزوی توفیق... چه قدر مهم است این کار کردن ها با نسلی که شاید کارهای خیلی مهم تر از ما داشته باشند.
پاسخ:
خیلی ممنون

بله واقعا  اهمیت دارد. باید جدی گرفته شود
نسلی که دارند با تبلت و گوشی بزرگ می شوند.... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">