انــــــار

انــــــار میوه ی مادرم زهــــراست...

انــــــار

انــــــار میوه ی مادرم زهــــراست...

پیدایم کن...

يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۲۶ ق.ظ

محبوبم، قصه ی عشق من و تو عالم گیر شده. رسوا شده ام. البته که غمی نیست! من همان روز که دل به تو دادم قید تمام غیرِ تو را زدم و چشم بستم بر همه چیز، همه چیز از سلام تو آغاز شد. از نگاه تو... وقتی شناختمت جان گرفتم، پر و بال در آوردم، هوس پرواز به سرم زد. پریدم! زمین خوردم، تو و تمام تو از حافظه ام پرید، پناهم دادی، روبه راهم کردی... دوباره پریدم! زمین خوردم، پر و بالم شکست، پیدایم کردی، تسکینم دادی ... دوباره پریدم! زمین خوردم، سرم به سنگها خورد، سنگها از سرم نرم شد، اما سربزرگی هایم آخ نگفت... من هزاااار بار زمین خوردم و هزااار تکه شدم و تکه هایم گم شد؛ و تو... تو مرا پیدا کردی، چسب زدی، از درون... رهایم نکردی. رها کردن در مرام تو نیست... اینک تصمیم های بزرگ و روزهای سختی رو به رویم ایستاده. فصل پریدن است و خوفی عجیب خانه کرده در دلم. از بلندی می ترسم... حس بی بال و پری دارم... تو را می خواهم. امشب که سنگینی تمام سیاره ها را در گلویم حس می کنم، خسته ام و گیج و گم شده و تنها. پیدایم کن به حرمت ع ش ق. پیدایم کن خداوند...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۰۵
انـ ـــار

نظرات  (۱۰)

۰۵ خرداد ۹۸ ، ۰۷:۲۱ علی ابن الرضا

چقدر قشنگ

فصل پریدن است..

التماس دعا

۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۹ دچارِ فیش‌نگار
سبح اسم ربک
پیدایمان میکند درست همان لحظه که وسط شلوغی زندگی گمش کرده ایم یادمان رفته است اویی هم هست ما گمش کرده ایم اما او همیشه خوب مارا پیدا میکند 
سلام مومن. جزاکم الله خیرا


طاعاتتون قبول


عرض کنم که "لایمکن الفرار من حکومت الله"
ما باید خودمون، خودمون را پیدا کنیم وگرنه که او همه جا هست...
البته روی سخنم با خودمه...اساعه ادب تلقی نشه...


در مورد چسب زدن هم یاد یکی از فسقلی های فامیل افتادم که دلش درد می کرد...به مادرش گفت: چسب بزنم روی دلم، خوب میشه؟(لبخند)


عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی
چقدر زیبا و دل چسب
۲۵ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۱۵ آب‌گینه موسوی
الهی هربتُ الیک...
۱۲ تیر ۹۸ ، ۰۸:۲۲ محمد برزین
نوشته های این سبکی رو باید با حال خوند و ... 
سلام مومن. جزاکم الله خیرا


ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز دختر، صمیمانه بر شما مبارک


به قول حافظ:
"بیدلی در همه احوال، خدا با او بود
او نی دیدش و از دور خدایا می کرد"


عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی

سلام علیکم

خیلی وقت است که نمی‌نویسید. این‌جا واقعا خوب بود...

پاسخ:
سلام
شاید خوب بود ولی منشا اتفاق و خاطره ی تلخی در زندگی ام شد...


حالا چرا ناشناس؟؟

عسی أن تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم...

 

ان شاء الله خیر باشد؛ و باز هم از شما بخوانیم. عاقبتتان به خیر.

شاید ناشناس بهتر باشد.

پاسخ:


از شناس ها می ترسم
چه برسد به ناشناس ها....


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">